چشم انداز تجارت الکترونیک در گذر زمان

كريستنسن در تحليل دلايل بحران اينترنتي بيان مي‌كند كه عوامل اساسي شكست تجارت الكترونيك فقدان آگاهي بسياري از كاربران اينترنتي از تجارت الكترونيك به عنوان پايه و اساس رقابت در  صنعت و همچنين شكست تعدادي از كسب و كارها در استفاده مداوم و پايدار از تكنولوژي جديد  مي‌باشد. فقدان اهداف و استراتژي مشخص ، گرايش به محصولات قديمي، درك محدود نيازهاي مشتريان و توانمنديهاي ضعيف تجاري اغلب به عنوان مباحث موجد مرگ فعاليتهاي اينترنتي ذكر مي‌شوند. يك عامل مهم ديگر كه به عنوان منبع مشكلات كاربران اينترنتي است، ولي  اغلب ناديده گرفته مي‌شود، ضعف پارادايم بازاريابي سنتي  در فراهم آوردن يك زيرساختار مناسب براي مديريت بازاريابي الكترونيك مي‌باشد. به اعتقاد گرونرو چارچوب 4P  بين اجرا كنندگان بازاريابي پذيرفته شده و آنها اعتقاد دارند كه بازاريابي در عمل مستلزم مديريت كردن اين جعبه ابزار مي‌باشد. نكته ديگري كه به وسيله گلد اسميت اشاره شده، اين است كه آميخته بازاريابي قلب مديريت بازاريابي معاصر است.آميخته بازاريابي 4P به عنوان مبناي مديريت بازاريابي سنتي اغلب مورد انتقاد قرار گرفته است. علي‌رغم اين واقعيت كه در همه كتابهاي بازاريابي بحث 4P ذكر شده است، بيش از 75 درصد  آكادمي هاي بازاريابي از اين ابزار آموزشي راضي نمي‌باشند. اوما 4P را از ديدگاه مديريت استراتژيك بررسي و نتيجه‌گيري مي‌كند كه هيچ جزئي از اين مدل جزء عناصر استراتژيك نمي باشند و C3 استراتژي بازاريابي را پيشنهاد مي‌كند: مشتريان، رقبا و شركت. بنّت معتقد است كه 4P بر متغيرهاي دروني تمركز دارد. بنابراين مبنايي كامل براي بازاريابي نيست. وي 5V را به عنوان معيارهاي مورد نظر مشتري پيشنهاد مي‌دهد: ارزش، توانمندي، تنوع، حجم و مزيت.همچنين گودين به آميخته‌ بازاريابي به عنوان يك ابزار از رده خارج بازاريابي انبوه  كه قادر نيست هماهنگي‌هاي مورد نياز بازاريابي مدرن را تشويق و ترغيب نمايد، مي‌نگرد.