زمانی میتوان اهداف جذب لید، تبدیل و فروش را در دیجیتال مارکتینگ محقق کرد که در ابتدا با مشتری احتمالی، وارد تعامل بشویم. به همین دلیل، شاخص تعامل در دیجیتال مارکتینگ، شاخصی مهم در نظر گرفته میشود. اهمیت این تعامل به حدی است که شاخهای مستقل در بازاریابی را به خود اختصاص داده: بازاریابی تعاملی (Engagement Marketing) یا Interactive Marketing. برای آشنایی با این مدل بازاریابی، این مقاله از آکادمی کاپریلا را از دست ندهید.
آنچه می خوانید: پنهان کردن فهرست
1 تعامل (Engagement) چیست؟
2 بازاریابی تعاملی یا اینتراکتیو چیست؟
3 مزایای بازاریابی تعاملی (Interactive Marketing) چیست؟
4 استفاده از بازاریابی تعاملی (Engagement Marketing) در کسبوکار
5 ابزارهای بازاریابی تعاملی (اینگیجمنت مارکتینگ)
6 جمعبندی
تعامل (Engagement) چیست؟
در لغت، تعامل به معنی سروکار داشتن با هم، همکنشی، ارتباط متقابل، داد و ستد داشتن معرفی میشود. در دیجیتال مارکتینگ، تعامل را به ارتباط مستقیم مشتری و برند گفته میشود که میتوان آن را در سه بخش زیر دستهبندی کرد:
- مشتریان با برند مانند کلیک کردن، لایک کردن، ارسال نظر، اشتراکگذاری و …
- برند با مشتریان مانند ارسال ایمیل خبرنامه، محتوای سفارشی و …
- ارتباط دو طرفه مانند چت آنلاین در وبسایت
تعامل با مشتری باعث افزایش میزان دسترسی برند به مشتریان هدف (دسترسی کمی و کیفی) شده و ارتباطات سودمند برای طرفین را به دنبال خواهد داشت.هر چقدر تجربه برند شما، تعاملبرانگیزتر باشد، نرخ تبدیل شما افزایش خواهد یافت. در نتیجه، آن دسته استراتژیهایی از بازاریابی که بر محوریت تعامل با مشتریان هدف طراحی میشود، بازاریابی تعاملی گفته میشود.
بازاریابی تعاملی یا اینتراکتیو چیست؟
هر استراتژی، تکنیک و فرآیندی که افزایش تعامل و ارتباط با مشتریان و مخاطبان هدف را دنبال کند و هدف تلاشهای خود را بر افزایش کمی و کیفی تعامل با مخاطب بگذارد، بازاریابی تعاملی نامیده میشود.
نسل جدید مشتریان امروزی که سطح دانش، توقع و انتظارات بالایی داشته و با انواع برندها، محصولات و راهکارها آشنا هستند و به راحتی میتوانند یک برند را رها کرده و دیگری را پیدا و انتخاب کنند، ارتباطات بازاریابی و تعامل دو طرفه، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. این نسل، به کیفیت خرید و دسترسی راحت به محصول و برند، اهمیت میدهد، برندها را بر اساس تجربهای تعاملی که ارائه میکنند، اولویتبندی میکند و میخواهد به راحتی با برند خود در سطح اینترنت ارتباط داشته باشد. با توجه به اینکه دیجیتال مارکتینگ، محیطی شدیداً رقابتی است، شرکتهایی که در زمینه تعامل و ارتباط با مشتریان، عملکرد بهتری دارند، رشد بیشتری خواهند داشت.
اگر یک مشتری با شما، پرسنل شما، محتوای شما، عملکرد شما و … در تعامل مستقیم باشد، در واقع در حال راهنمایی کردن آنها برای تصمیمگیری خرید از شما هستید.
گرچه بازاریابی تعاملی را میتوان به طور مستقل، پیش برد اما در عمل، در بسیاری از استراتژیهای بازاریابی و بازاریابی دیجیتال، تعامل با مخاطب پیگیری میشود، چون صرف داشتن یک وبسایت یا صفحه اینستاگرام و انتشار محتوا، نمیتواند رضایت مشتریان امروزی را جلب کند. حتی اگر محصولی عالی با قیمت مناسب داشته باشید، بخشی از ارضای روانی تجربه خرید مشتری، از نوع تعامل او با شما خواهد بود.
به مثال زیر توجه کنید. برند نایک در اپلیکیشن خود، آفرها را بر اساس شناختی که از کاربران خود دارد ارائه میکند. این پیشنهادات، از نظر موضوع آفر و محتوای آن (عکس، رنگبندی و متن)، برای هر کاربر متفاوت است و کل این پروسه، خودکار انجام میشود. این یعنی، به کاربر خود چیزی میدهد که میداند به آن علاقه/نیاز دارد و نسبت به آن، واکنش مثبت نشان میدهد.
شخصیسازی محتوا و آفر توسط برند نایک
مزایای بازاریابی تعاملی (Interactive Marketing) چیست؟
در بخش قبل، به طور مختصر به کاربرد بازاریابی تعاملی و نتیجه آن اشاره کردیم، اما از آنجاییکه این استراتژی بازاریابی به دنبال تعامل موقت و مقطعی نیست، اهداف بلندمدتی در این باره ترسیم میشود و به همین دلیل، مزایای بیشتری برای برند به همراه خواهد داشت.
برای درک بهتر، مثالی میزنیم. فرض کنید استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما با هدف لیدسازی طراحی میشود، داشتن وبسایتی جذاب با امکانات زیاد، ضروری است. اگر در این استراتژی، از سئو (SEO) استفاده میکنید، باید مطمئن باشید محتوا، ظاهر و عملکرد صفحات شما به گونهای است که مخاطب به آن علاقهمند شود. یک وبسایت ضعیف، بدون داشتن دلایلی برای تعامل، باعث فراری دادن بازدیدکنندگان شده و نرخ پرش سایت را بالا میبرد، اما اگر رویکرد شما در این استراتژی و در وبسایت، باعث تعامل بازدیدکننده شود، بازدیدکننده زمان بیشتری در وبسایت شما میماند، صفحات بیشتری را مشاهده میکند و آگاهی او نسبت به برند شما بیشتر میشود. این نتایج میتواند اولین قدم برای بازدیدکننده باشد تا از محتوای شما استفاده کرده، به لید شما تبدیل شود، وارد فرآیند پرورش لید شده و درنهایت، به مشتری شما تبدیل شود.
نکته مهم اینکه تعامل برند و مخاطب در اینترنت، فقط به وبسایت/اپلیکیشن و حتی فقط به فروش محدود نمیشود. به همین دلیل، در ادامه سایر مزایای بازاریابی تعاملی را مطرح کردیم.
افزایش اعتبار برند (Brand authority)
اگر استراتژی بازاریابی محتوایی دارید، کسب جایگاههای اول در نتایج گوگل (SERP) و حفظ آن جایگاه، چالش بزرگی برای شما خواهد بود. برای این هدف باید از تکنیکهای مختلف سئو استفاده کنید تا رضایت و اعتماد گوگل را برای رتبه یکاش جلب کنید. یکی از این تکنیکها، افزایش اعتبار یا قدرت دامنه (Domain authority) است که با مواردی مانند افزایش لینکسازی و حجم ترافیک سایت محقق میشود.
تمرکز بر تعامل با لید (Lead engagement) میتواند شرایطی ایجاد کند تا قدرت دامنه شما افزایش یافته و جایگاه شما در گوگل بهبود یابد. برای عملی شدن این هدف، باید در تمام کانالهای ارتباطی و بازاریابی، با مخاطب هدف تعامل برقرار کرده و او را به تعامل با خودتان تشویق و تحریک کنید. مثلاً درج لینک سایت خود در شبکههای اجتماعی و تشویق مخاطبان به کلیک و ورود به سایت، از راههای ساده و خوب کسب اعتبار دامنه و برند است. کاربری که مدت بیشتری در وبسایت شما بماند و بارها به آن سر بزند، اطلاعات بیشتری از برند شما به دست آورده و در ذهنش تثبیب میشود.
شناخت پرسونای مشتریان
پرسونا، نمایهای از گروهبندی مشتریان هدف شما است. پرسونا، پروفایلی نیمهواقعی است که برای ترسیم مشخصات مشتریان ایدهآل استفاده میشود و مبنایی برای بهکارگیری ارتباط و استراتژی بازاریابی شما خواهد بود. لازمه طراحی پرسونا، شناخت ویژگیهای مخاطبان هدف است.
پرسونا در بازاریابی تعاملی
وقتی بازدیدکننده با محتوای شما تعامل برقرار میکند (آن را میبیند/میخواند و به آن توجه میکند)، وارد ارتباطی دو طرفه میشود و با کمک برخی تکنیکها و نرمافزارها میتوان رفتار او را رصد کرده و اطلاعات ارزشمندی از او را به دستآورد.
حالا در مورد شبکههای اجتماعی خود فکر کنید. تعداد لایک و کامنت و اشتراکگذاری هر پست، نشاندهنده اولویتهای محتوایی دنبالکنندههای شما است. اگر تعامل مخاطبان با ویدئوها بیشتر از تصاویر است، یعنی مخاطبان شما به محتوای ویدئویی واکنش و علاقه بیشتری نشان میدهند و باید از آن بیشتر استفاده کنید.
بسیاری از استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ از محتوای تعاملی (Interactive content) مانند سوالات و نظرسنجیهای استوری اینستاگرام، کوئیزهای آنلاین، امتیازدهی و … که بهترین روش برای بررسی سطح دانش مخاطبان در مورد محصول و برند شما بوده و جایگاه آنها را در قیف فروش شما مشخص میکند، استفاده میکند.
امکان بهینهسازی استراتژی
شناخت پرسونای مشتریان به بهینهسازی استراتژی بازاریابی شما منجر میشود. هر چه دادههای بیشتری درباره مخاطبان خود جمعآوری کنید، اثربخشی کمپین بازاریابی تعاملی شما در تمام کانالهای بازاریابی بیشتر خواهد شد. به عنوان مثال، در ایمیل مارکتینگ، در محتوای ایمیلها لینکهایی به بخشهای مختلف سایتتان درج میکنید و با استفاده از تحلیل نتایج، متوجه میشوید کدام لینکها کلیک بیشتری داشتند و با کمک آزمون A/B میتوانید مشخص کنید که مهمترین عناصری که باعث جلب توجه مخاطبانتان میشود، کداماند.
افزایش ارگانیک دسترسی به برند
از نگاه خیلی از افراد، دیجیتال مارکتینگ یعنی صرف بودجه کلان در تبلیغات آنلاین، اما استراتژیهایی مانند بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing) خلاف این موضوع را ثابت میکنند. اگر بتوانید با کمک محتوا، تعامل خوبی با مخاطب برقرار کنید، همین تعامل باعث افزایش دیدهشدن برند و ارتباط شما با مخاطبان به صورت ارگانیک (بدون هزینه) خواهد شد. این افزایش ارگانیک در بازاریابی تعاملی، باعث بهبود سئو سایت شما شده، اشتراکگذاری تجربه مثبت مشتریانتان در شبکههای اجتماعی را به دنبال داشته و فرصتهای بیشتری برای رشد کسبوکار و فروش به دست خواهید آورد.
استفاده از بازاریابی تعاملی (Engagement Marketing) در کسبوکار
تا اینجای مقاله، علاوه بر آشنایی با بازاریابی تعاملی، از مزایای آن نیز آگاه شدید. در ادامه، به شما توضیح میدهیم که چطور از بازاریابی تعاملی در کسبوکار خود استفاده کنید. مانند هر نوع استراتژی دیگر، موفقیت شما علاوه بر رویکردی استراتژیک، به بهینهسازی مداوم هم نیاز دارد. در ادامه مقاله، چند نکته در این باره ارائه کردیم.
سفارشیسازی تجربه مشتری
در بین تمام استراتژیهای بازاریابی دیجیتال، سفارشیسازی یا شخصیسازی تجربه مشتری، وظیفهایست که اهمیت و کاربرد آن در حال گسترش است. خدمات شخصیسازیشده برای نزدیکتر شدن به مشتری و تثبیت اعتبار برند و فروش، بسیار مهم است. زمانی که چنین تجربه و نتیجهای کسب شود، تعامل انجام خواهد شد. باید روی بخشبندی مشتریان خود تمرکز و تلاش کنید. با بخشبندی مشتریان، میتوان پیامهای محتوایی و تبلیغاتی شخصیسازیشده برای هر بخشبندی و حتی هر فرد ارسال کرد تا آنها را به پاسخ و تعامل واداریم.
مثلاً به محض نصب اپلیکیشن Norbu (راهکارهای آرامش و کنترل استرس)، آزمونی از شما گرفته میشود تا سطح استرس شما مشخص شده و بر اساس آن، محتواهای آرامبخشی که مناسب شما است، ارائه شود. حال فرض کنید این آزمون وجود نداشت، کاربر با چند صد محتوا و خدمت مواجه میشد، نمیدانست کدام یک برای او مناسب است و احتمال ترک اپلیکیشن و حذف آن نیز بیشتر میشد.
منبع : kaprila.com